تا شقایق هست زندگی باید کرد...

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->



امارگیر حرفه ای سایت

-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->

دشت هایی چه فراخ

كوه هایی چه بلند

در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟

من دراین آبادی پی چیزی می گشتم

پی خوابی شاید

پی نوری ‚ ریگی ‚ لبخندی

پشت تبریزی ها

غفلت پاكی بود كه صدایم می زد

پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم

چه كسی با من حرف می زد ؟

تا شقایق هست زندگی باید کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت تا شقایق هست زندگی باید کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شبگرد shabgardd بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 ساعت: 1:44

شب آرامی بود

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

تا شقایق هست زندگی باید کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت تا شقایق هست زندگی باید کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شبگرد shabgardd بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 ساعت: 1:48

اهل کاشانم 

 روزگارم بد نیست

تکه نانی دارم خرده هوشی سر سوزن ذوقی

مادری دارم بهتراز برگ درخت

دوستانی بهتر از آب روان

 و خدایی که دراین نزدیکی است

لای این شب بوها پای آن کاج بلند

روی آگاهی آب روی قانون گیاه

تا شقایق هست زندگی باید کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت تا شقایق هست زندگی باید کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شبگرد shabgardd بازدید : 282 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 ساعت: 1:34